Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
گلگشت در ادبیات ایران avatar
گلگشت در ادبیات ایران
گلگشت در ادبیات ایران avatar
گلگشت در ادبیات ایران
09.04.202514:16
🎭 مرگ پیمانکار ـ نمایشنامه‌ی تک‌پرده‌ای

اجرای مرگ پیمانکار ـ اگر کسی علاقه به اجرایش داشته باشد ـ در چارچوب کار دانشجویی، یا جشنواره‌ها کاملا آزاد است، ولی خبرش را به من برسانید چون شادمان می‌شوم، توضیح می‌دهم چرا و چگونه.
سال‌ها پیش [دقیقا 13 تیر سال 1392] مونولوگ شلیک به تماشاچی را در سایت خودم منتشر کردم. [می‌توانید اینجا بخوانید] و در کمال تعجبم با استقبال بسیار خوبی روبرو شد، همین سال گذشته هم اجرای بسیار جذابی از آن در جشنواره‌ی مونولوگ یزد روی صحنه نیست. استقبال باعث شد دو مونولوگ دیگر هم بنویسم و منتشر کنم:
من‌ و اژدها [اینجا بخوانید] که مونولوگی فانتزی در مورد جوانی است که در تهران زندگی می‌کند و همخانه‌اش اژدهایی خسته است و گام معلق خفت‌گیر [اینجا بخوانید] که آخرین صحبت‌های یک نفر خفت‌گیر جوان در دقیقه‌های آخر قبل از اعدام است.
سه مونولوگم در گذر سالیان بارها و بارها اجرا شدند و جوایزی برای اجراکنندگانشان به ارمغان آوردند. جذاب‌ترین جایزه که هیچ‌وقت یادم نمی‌رود جایزه‌ی گام معلق خفتگیر در هفدهمین جشنواره تئاتر زندان‌های سراسر کشور بود. اجرا جایزه‌ی دوم را برد و شنیدم که واقعاً جوانی محکوم به اعدام اجرایش کرده بود.
مونولوگ‌ها را در پاسخ به نیاز روزافزون به مونولوگ و کمبود متن نوشته بودم، ولی متوجه شدم که حال من بهتر می‌شود از شنیدن خبرهای مربوط به اجراها، دیدن عکس‌ها، فیلم‌ها و تجربیات مختلف آدم‌ها. در نتیجه نوشتن این مونولوگ‌ها تبدیل شد به یکی از تصمیمات درست 12 سال گذشته. در این سال‌ها دانشجویان و دیگر مخاطبان مونولوگ‌ها از من دو شکل متن دیگر هم می‌خواستند: یکی متنی واقع‌گرا، کوتاه و کم‌بازیگر مناسب اجراهای دانشجویی که با حال و هوای روزگار ما متناسب باشد و یکی هم مونولوگی زنانه. خب، این دو سه ماهه که سرم کمی‌ خلوت‌تر بود اولی را نوشتم. مرگ پیمانکار، مونولوگ زنانه را هم امیدوارم به زودی بنویسم، ایده‌هایی برایش در سرم دارم. امیدوارم شما هم اجرایش کنید. جایزه‌ها سهم شما، شادمانی سهم من.

#نمایشنامه #مونولوگ #تئاتر #اجرا #مرگ_پیمانکار
@Persianlitintro
02.04.202505:14
عیدی کانال "انجامه" [Anjaame@] به ما که مخاطبانش هستیم نسخه‌ی شاهانه و بسیار نفیسی از «عجایب المخلوقات» است،
با این شرح:
«تصنیف: محمد زکریای قزوینی
سال کتابت: ۹۷۴ ه.ق.
با تذهیب و نگاره‌های بسیار زیبا
کاتب، مُذَهِب، نگارگر: ناشناخته
محل نگهداری: کتابخانه‌ی دانشگاه کمبریج
این نسخه نخستین بار است که به صورت pdf نشر داده می‌شود.
اصل این نسخه به صورت jpeg بوده و دانلود آن تنها به‌صورت صفحه‌به‌صفحه ممکن است.
زحمت زیادی در آن رفته تا همه‌‌ی اوراق کتاب دانلود شوند و آنگاه به صورت pdf در آیند.»

من اول قصد داشتم این کتاب نفیس و به غایت زیبا را مستقیم از کانال انجامه فوروارد کنم اینجا، بعد فکر کردم با توجه به اینکه توضیحات کامل است، و خودِ فایل هم واترمارک دارد، شاید دو بار بارگذاری شدنش کمک کند بهتر و بیشتر به دست اهلِ فرهنگ و هنر برسد.
#انجامه
#عجایب_المخلوقات
#محمد_زکریای_قزوینی
#کمبریج
#قزوین

https://t.me/Persianlitintro
#فردوسی چنین سروده است که:

سرِ سالِ نو هرمزِ فرودین
بر آسوده از رنج رویِ زمین

بزرگان به شادی بیاراستند
مِی و جام و رامشگران خواستند

چنین جشنِ فرّخ از آن روزگار
به ما ماند از آن خسروان یادگار

سال نو و جشن #نوروز را به هرکس که گوشش آماده‌ی شنیدن پیام شادی است، شادباش می‌گویم. اگر بخواهم یک لحظه را در #شاهنامه انتخاب کنم که شبیه حال و روز خودم در آغاز سال 404 باشد، لحظه‌ی نبرد رستم با دیو سپید در غار است. رستم در آن لحظه‌ی سخت با خودش اینطور فکر می‌کند:

به دل گفت رستم گر امروز جان
بماند به من زنده‌ام جاودان

سال 1404، و البته این چند سال اخیر به طور کلی، برای من و لابد خیلی از شما سال‌های کشتی‌گرفتن با دیو سپید است. اگر 404 را هم تاب بیاوریم و زنده بمانیم، به آن آینده‌ی بهتری که تخیلش را داریم نزدیک‌تر شده‌ایم. پس به پیش.

*
*عکس اول که سفره‌ی کوچک هفت‌سین خودمان است، به یاد نیاکانمان که چند هزار سال پیش نخستین هفت‌سین‌ها را چیدند.

* نگاره‌ی دوم رستم و دیو سپید اثر محمد بهرامی است به تاریخ: سال 1341، تکنیک:آبرنگ و گواش

@Persianlitintro
با سینه‌ی پاره‌پاره می‌باید زیست

انوری

@Persianlitintro

Brick factory of West Bengal, India - by Kaushik Majumder, Indian
06.03.202505:27
چند بیت پندآموز از صائب تبریزی


البته اگر کسی بخواهد پندهای #صائب_تبریزی را، و نگاه تلخش به جهان را واقعاً بررسی کند، لازم است توجه داشته باشد که در بین شاعران ایرانی صائب یکی از بهترین زندگی‌ها را داشته است. او زندگی و جایگاه خوبی در دربار صفوی داشته و باغی در اصفهان در اختیارش بوده که مزارش در اصفهان نیز به نظرم بقایای همان باغ باشد. صائب طعم آسایش و آرامش را چشیده و حدود هشتاد و هفت سال عمر کرده، بر خلاف شاعرانی مثل حافظ یا خاقانی که در دورانی بسیار متلاطم زندگی می‌کرده‌اند. با این نگاه این هفت بیت را بخوانید که از یک #غزل انتخاب کرده‌ام:

از سخن بسیار گفتن، می‌شود کوته حیات
توسن عمر سبک‌رو را عنان باید گرفت

آب‌های تیره روشن می‌شود زِ استادگی
گوشه‌ای تا ممکن است از مردمان باید گرفت

طفل بدخو را نمی‌سازد ترشرویی خموش
تلخ‌گویان را به شیرینی دهان باید گرفت

مرگ تلخ از زندگی خوش‌تر بود در کشوری
کز دهان سگ هما را استخوان باید گرفت

تا به زردی آفتاب عمر ننهاده است روی
داد خود از باده‌ی چون ارغوان باید گرفت

ساغر لبریز می‌ریزد ز دست رعشه‌دار
در جوانی‌ها تمتع از جهان باید گرفت

دولت جاوید اگر صائب تمنا می کنی
ملک معنی را به شمشیر زبان باید گرفت

صائب تبریزی

@Persianlitintro
09.04.202504:02
• فیلم مستند سایه‌ی سرو بلند
مروری بر زندگی استاد محمدعلی اسلامی ندوشن

فیلم سایه‌ی سرو بلند به تهیه‌کنندگی مصطفی رزاق کریمی و کارگردانی عطیه زارع آرندی، ساخته‌شده در 1401، با مرور بسیار کوتاهی بر زندگی اسلامی ندوشن آغاز می‌شود و بعد از زبان دیگران ستایشِ او را می‌شنویم. جذابیت اصلی «سایه‌ی سروِ بلند» دیدن فیلم‌های استاد است، اگر این مرد بزرگ ادب و فرهنگ ایران را ندیده‌اید به نظرم چهل دقیقه فرصت بگذارید و سایه‌ی سرو بلند را تماشا کنید. نریشن فیلم، برگرفته از کتاب «روزها»ست. روزها زندگینامه‌ی اسلامی ندوشن در چهار جلد است. استادان دیگری مثل امیربانو کریمی، اسماعیل آذر و منصوره اتحادیه هم در این فیلم صحبت می‌کنند و بیشتر صحبتشان در مورد کیفیت نثر اسلامی ندوشن است. دقایقی هم به معرفی روستای ندوشن و سرزمین کویری یزد اختصاص دارد که این روزها مشکلات آبی‌اش موضوع روی کشور است.
این فیلم مستند چند ایرادِ عمده دارد. اول اینکه زندگی اسلامی ندوشن را درست و دقیق بررسی نمی‌کند که آدم بداند چه بر این مرد گذشته است! دوم اینکه هیچ رویکرد انتقادی در فیلم نیست، حتی رعایت بی‌طرفی هم نشده و فقط سرشار از تحسین و ستایش است. با این وجود دیدنش خالی از لطف نیست، به خصوص اگر با سرعت 1.3 نگاه کنید که چهل دقیقه را نیم ساعته ببینید.
#فیلم_مستند
#محمد_علی_اسلامی_ندوشن

@Persianlitintro
29.03.202512:41
🎧داستان کوتاهی خاص از احمد محمود

احمد محمود را (4 دی ۱۳۱۰، اهواز ـ ۱۲ مهر ۱۳۸۱، تهران) در نقد ادبی معاصر با برچسب #رئالیسم سوسیالیستی، یا رئالیسم اجتماعی توصیف و تثبیت کرده‌اند. کافی است در گوگل جستجو کنید «#رئالیسم_سوسیالیستی و احمد_محمود» تا چندین مقاله ببینید. این برچسب یک ایراد بزرگ دارد: احمد محمود را محدود می‌کند و باعث می‌شود آثار متفاوتِ او به چشم نیایند، مثلاً همین داستان کوتاهِ درخشان: چشم‌انداز.
چشم‌انداز در مجموعه داستان غریبه‌ها و پسرک بومی منتشر شده است، و با آثار رئالیستی احمد محمود متفاوت است. فضای داستان چشم‌انداز غیررئالیستی است و بسیار تیره‌وتار. فایل پی‌دی‌اف را از چاپ سوم کتاب استخراج کرده‌ام و داستان صوتی را خودم خوانده‌ام که می‌توانید از طریق لینک زیر در یوتوب گوش کنید:

📌 گوش دادن به داستان: https://youtu.be/vzzAjPi0OaI?si=rteF7cP3foKruGmT

در ادامه معنی چند اصطلاح از داستان کوتاه چشم‌انداز را می‌نویسم:

قهوه‌ی فاتحه‌:
در برخی شهرها و مناطق ایران در مراسم عزاداری با قهوه از مهمان‌ها پذیرایی می‌کنند که این سنت اقلا چند صد سال قدمت دارد. یکی از این شهرها زواره در نزدیکی اصفهان است و چنین رسمی در خوزستان هم هست. این معنی از خودِ جمله هم واضح است: قهوه‌ی فاتحه، حلوای هفتم، و آش چله.

و لاتخف:... اشاره‌ی احمد محمود به ذکر تلقین است که در گوش میت می‌خوانند پیش از آنکه رویش خاک بریزند.

بیاض: تومار؛ دفترچه؛ اون توماری که تعزیه‌گردان‌ها دست می‌گرفتند و از روش می‌خواندند را بیاض می‌گفتند.

گو‌گردانک:
همان سوسک سرگین‌غلتان است.

چوخا: نوع خاصی از بالاپوش است که اگر جستجویی بکنید تصویرش را خواهید دید. بالاپوش رایج اهالی ایل بختیاری است.

غلام‌گردش: به راهرو باز یا سرپوشیده دورادور عمارت‌ها و بناهای بزرگ غلام‌گردش، غلام‌گرد یا مردگرد می‌گویند. این راهرو معمولا به صورت ایوان سرپوشیده است. به راهرویی که بین دو فضا قرار می‌گیرد و به هر دوی آن‌ها راه دارد هم غلام‌گردش می‌گویند.

عتابه: منظور همان عتبه است که به معنی چارچوب ورودی است؛ آن برآمدگی آستانه‌ی ورود به منزل.

شرّابه: با تشدید روی ر، آن رشته‌هایی است که در آستانه‌ی ورودی آویزان می‌کنند. قدیم‌ها بیشتر باب بود.

کُف: یعنی کنار، تراز؛ هم‌کُف یعنی هم‌تراز و هم‌سطح، کُف پنجره، یعنی کنار پنجره جوری که هم‌قد پنجره باشد.

#داستان_کوتاه #احمد_محمود #ادبیات_معاصر
شادی و نوروز و ... سر جای خودش، ولی این #غزل_معاصر از مجید ترک‌آبادی وجه دیگری از سال تازه را منعکس می‌کند که احتمالا حس‌وحال بعضی از ما در آغاز سال جدید است.
البته این غزل چند منظوره است و می‌توانید حفظش کنید و شب‌های تولدتان برای کسانی که بهتان تبریک می‌گویند هم بخوانید. 😎😎

@Persianlitintro
Reposted from:
شفیعی کدکنی avatar
شفیعی کدکنی
10.03.202505:05
شاهنامه و ملیّتِ ایرانی




دریغا افشار!
بزرگا مردا که او بود.
قیامتم که به دیوانِ حَشْر پیش آرَند
میانِ آن‌همه تشویش در تو می‌نگرم

سعدی

عکس:
Jackdaw - by Ruth Hallensleben (1898 - 1977), German
07.04.202513:37
✍️📖 آیا آموزش کمکی به آفرینش هنری می‌کند؟

زیاد از من می‌پرسند #کلاس_نویسندگی به درد می‌خورد یا نه؟ کتاب #آموزش_نویسندگی به درد می‌خورد یا نه؟ این سوال را می‌شود به تمام فعالیت‌های خلاقه گسترش داد و پرسید: اساساً آیا آموزش کمکی به آفرینش هنری می‌کند؟ ویدئوی زیر را ضبط کردم که جواب خودم را به این سوال و یکی دو پرسش مرتبط بدهم:
- آیا اساساً چیزی آموختنی در مورد #آفرینش_هنری وجود دارد؟
- انواع مختلف آموزش چیست؟
- معمولا چه کسانی می‌گویند آموزش هنر فایده‌ای ندارد؟
- آیا دانشگاه‌های هنری مزیت خاصی دارند؟
امیدوارم تماشای ویدئو برای شما هم مفید باشد:
📌 لینک ویدئو: https://youtu.be/emIYNVFdKzY

#یوتوب #آموزش_نویسندگی
25.03.202513:07
• ضروری‌ترین نکات برای یادداشت‌برداری نویسندگان ✍️📖

آخرین روزهای سال 403 ویدئوی نکات ضروری یادداشت‌برداری را ضبط کردم. نوشتن یادداشت هم از عادت‌های مهم هر نویسنده‌ی موفق است، ولی ابهامات زیادی در خودش دارد. چه چیزهایی را یادداشت کنیم؟ کجا یادداشت کنیم؟ و ...
در این ویدیو، با نکات کلیدی و روش‌های کاربردی یادداشت‌برداری آشنا می‌شوید که به شما کمک می‌کند ایده‌های خود را بهتر ثبت و سازماندهی کنید. اگر نویسنده‌اید یا علاقه‌مند به نوشتنید، این ویدیو را از دست ندهید! یادگیری مهارت‌های یادداشت‌برداری، مسیر خلاقیت و تولید محتوا را هموارتر می‌کند. پس قلم و دفتر خود را آماده کنید و با این نکات حرفه‌ای، نوشته‌های خود را متحول کنید!

📌 تماشای ویدیو: https://youtu.be/xWYkPNCJbVI

#یادداشت‌برداری #نویسندگی #تکنیک‌های_نوشتن
15.03.202504:05
مستند جشن سده

به کارگردانی منوچهر عسگری نسب و گفتارنویسی محمدرضا اصلانی، پرسش‌های اساسی در مورد #جشن_سده را پاسخ می‌دهد، مثلا زمان جشن سده؟ پس از گذشتن صد روز از زمستان بزرگ. زمستان بزرگ در نظر ایرانیان چه مدت بوده؟ از آبان آغاز می‌شده و تا نوروز ادامه داشته.
#فیلم_مستند با صحبت‌های استاد ابراهیم پورداوود، استاد بزرگ ایران‌شناسی، آغاز می‌شود که دیدن استاد خالی از لطف نیست. بعد تصاویری از آداب و آیین‌های جشن سده در #کرمان می‌بینیم که بسیار جذاب است، حیف که رنگی نیست. یکی از جذاب‌ترین تصاویر برداشتن آتش از آتشکده است که قرار است با آن آتشِ بزرگ جشن سده را روشن کنند. همین روال تا پایان فیلم ادامه دارد و در واقع بهتر بود نام فیلم را می‌گذاشتند جشن سده در کرمان.
آقای عسگری نسب خودش زاده‌ی کرمان بوده و فیلم را سال 1346 ساخته، یعنی در سن 31 سالگی. بنابراین قاعدتاً دانش دست اولی هم از برگزاری مراسم جشن سده داشته است. داستان از این قرار بوده که گروهی به نام «پژوهش ایران زمین» زیر نظر فریدون رهنما در تلویزیون ملی ایران تشکیل شده بوده، و فیلمسازان جوان را می‌فرستادند تا اولین فیلم‌هایشان را به شکل مستند در مورد آداب و رسوم مناطق زندگی خودشان بسازند.
ظاهراً در سال 1350 عسگری نسب باز به کرمان رفته و فیلم دومی در مورد جشن سده ساخته که رنگی بوده، من هنوز این فیلم دوم را ندیده‌ام، اگر پیدایش کردم و دیدمش با شما به اشتراک می‌گذارم. فایلی که همه جا هست، و من هم به اشتراک گذاشته‌ام 21 دقیقه است اما چون تیتراژ پایانی ندارد نمی‌تواند مطمئن بود که آیا فیلم کامل است یا نه!
امیدوارم ببینید و لذت ببرید.

@Persianlitintro
07.03.202508:22
معرفی و نقد مجموعه داستان باغ واژگون

دوستان نشر ثالث لطف داشتند و به جلسه‌ی رونمایی از #مجموعه_داستان تازه‌ی سروش چیت‌ساز دعوتم کردند تا در جایگاه منتقد چند دقیقه‌ای صحبت کنم، همین باعث شد مجموعه را بخوانم.
دنبال کردن #داستان_معاصر_ایران کار یک نفر نیست، سال‌ها پیش، مثلا در دهه‌ی چهل، تعداد رمان‌ها و مجموعه‌ داستان‌هایی که سالانه در ایران به قلم نویسندگان ایرانی منتشر می‌شدند به حدی محدود بود که یک آدم می‌توانست تمامش را بخواند. امروزه تعداد عناوین به حدی است که هیچکس نمی‌تواند تمام داستان‌های ایرانی را بخواند و در نتیجه به نظرم دیدن و خواندن تبدیل به چالشی برای نویسندگان و منتقدان شده.
@Persianlitintro
گزیده‌ی منظمی از صحبتم در جلسه‌ی رونمایی را به شکل یادداشت در سایت منتشر کردم، شاید کمکی به چالش پاراگراف قبل باشد.
https://aminhosseinioun.com/?p=2886
05.04.202517:33
📚
شش بیت درخشان از صائب تبریزی:


چون صبح زیر خیمه‌ی دلگیر آسمان
در آرزوی یک نفس بی‌غمانه‌ایم

دایم کمان چرخ بود در کمین ما
در خاکدان دهر همانا نشانه‌ایم

آنجاست آدمی که دلش سیر می‌کند
ما در میان خلق همان بر کرانه‌ایم

ما را زبان شکوه ز بیداد یار نیست
هرچند آتشیم ولی بی‌زبانه‌ایم

گر تو گل همیشه بهاری زمانه را
ما بلبل همیشه بهار زمانه‌ایم

صائب گرفته‌ایم کناری ز مردمان
آسوده از کشاکش اهل زمانه‌ایم

#غزل
#صائب_تبریزی
#صائب

@Persianlitintro
#غزل زیبایی از #رهی_معیری

ما نقد عافیت به می ناب داده‌ایم
خار و خس وجود به سیلاب داده‌ایم

رخسار یار گونه آتش از آن گرفت
کاین لاله را ز خون جگر آب داده‌ایم

آن شعله‌ایم کز نفس گرم سینه‌سوز
گرمی به آفتاب جهان‌تاب داده‌ایم

در جستجوی اهل دلی عمر ما گذشت
جان در هوای گوهر نایاب داده‌ایم

کامی نبرده‌ایم از آن سیم‌تن رهی
از دور بوسه بر رخ مهتاب داده‌ایم


@Persianlitintro
چاپ سوم شهر شرنگ منتشر شده است، مدت‌ها منتظرش بودم.
@Persianlitintro

خودم چیزی در مورد کتاب نمی‌گویم، ولی نظرات برخی از منتقدین را در مورد شهر شرنگ بخوانید:


حسن شهسواری، داستان‌نویس و مدرس نویسندگی:

«عده‌ای نمی‌توانند نوآر ایرانی بیافریند چون آثارشان تقلیدی است از نوآرهای فرنگی. دسته‌ای دیگر حواسشان هست باید حال و هوای رمان ایرانی باشد اما کارشان اصالت ندارد. نتیجه تقلیدی است از سینمای کیمیایی.
خوشبخانه اما امین حسینیون در رمان «شهر شرنگ» هیچ کدام از ایرادها را ندارد. فضای نوآرش اصیل و امروزی است. با پلات و شخصیتی جذاب و پرقدرت. و چه لحنی. و چه طنز تلخی. متاسفانه داستان لو می‌رود وگرنه چرایی قوت پایان‌بندی‌اش را به لحاظ فنی شرح می‌دادم.»

لینک خرید کتاب:
https://salesspublication.com/%D8%B4%D9%87%D8%B1-%D8%B4%D8%B1%D9%86%DA%AF

محمد معین شرفائی، در روزنامه‌ی شرق چنین نوشته:

«رمان «شهر شرنگ» یکی از همین دست آثاری است که در کنار قواعد کلی ژانر و رعایت آن به‌ سراغ گونه‌های روان‌شناختی رفته و حول‌ محور این وقایع بر شخصیت‌پردازی یعقوب و گذشته او می‌گذرد. به غیر از آن زیرلایه‌های دیگری هم در این رمان از جنس داستان و قصه هستند، مثلا فضاسازی‌های متناسب با حال‌وهوای شخصیت‌ها...»

شراره شریعت‌زاده، آرمان ملی:

«نویسنده در خلق شخصیت‌های جذابِ خاکستری مثل یعقوب و همچنین پولدارهایی که تکرارشونده‌ی شخصیت‌های مرفهِ رمان‌ها و فیلم‌ها نیستند، موفق بوده. هر شخصیت نماد قسمتی از جامعه است. یکی از شخصیتهای جذاب سامان سنجاق است قماربازی که دنبال بردن نیست.بخشنده است. بازی می‌کند چون دوست ندارد چیزی اضافه داشته باشد.»

مهدی افخمی، مجله‌ی الکترونیک واو:

«شهر شرنگ امین حسینیون نوید یک کارآگاه جدید را در تهران می‌دهد. یعقوب شرنگی که تازه از زندان آزاد شده است و یک دفتر فکسنی برای خودش راه انداخته است که کار راه‌بنداز شود و اولین مشتری‌اش یک زن آلامد به نام ثریاست که با داستانش به سراغ او می‌رود.... یک کارآگاه خصوصی که قرار است گره کوری را باز کند. شرنگی تنه به تنه کارآگاهان ژانر نوآر می‌زند. شوخ و بذله‌گو است. دارای نگاه خاص خودش به زندگی است. جملات قصار زیاد دارد و تهران و آدم‌هایش را مثل کف‌دستش می‌شناسد. از طرفی بزن بهادر هم هست و چند سالی را در حبس گذرانده است و پدر و جدش هم راهزن بوده‌اند.»

لینک خرید کتاب:
https://salesspublication.com/%D8%B4%D9%87%D8%B1-%D8%B4%D8%B1%D9%86%DA%AF

@Persianlitintro
یک #رباعی در باب پریدن
*
گنجشک توام که پای بستم کردی
وز دانه‌ی اندوه و غمم پروردی

با رشته ز دست تو پریدم صد بار
بازم به همان رشته به دست آوردی
*
#جامی

Vilém Reichmann (Czech, 1908—1991)
@Persianlitintro
Shown 1 - 18 of 18
Log in to unlock more functionality.